
خطبه اول
قَالَ امیرالمومنین (علیه السلام): مَنْ كَتَمَ سِرَّهُ، كَانَتِ الْخِيَرَةُ بِيَدِهِ.
آقا امیر المومنین در حدیثی که در حکمت 162 کتاب شریف نهج البلاغه آمده است، می فرماید: كسى كه راز خود را بپوشاند همواره اختيار آن به دست اوست (و كسى كه نپوشاند از اختيارش بيرون مى رود).
امام(عليه السلام) در اين گفتار حكيمانه تأكيد بر حفظ اسرار مى كند و منظور از سرّ، امورى است مربوط به انسان كه اگر ديگران از آن آگاه شوند ممكن است مشكلات عظيمى براى وى فراهم سازند; مثلاً شخصى كه معتقد به مذهب اهل بيت است و در ميان متعصبان لجوج و نادانى از مخالفان قرار گرفته است، بديهى است اگر سرّ خويش را فاش كند جانش به خطر مى افتد و گاه افشاى اسرار سبب مى شود كه حسودان انسان را از رسيدن به نتيجه كارش باز دارند و به اصطلاح چوب لاى چرخ هايش بگذارند يا رقيبانى باشند كه براى حفظ منافع خود پيش دستى كنند و كارى را كه او ابداع كرده از وى بگيرند و به ثمر برسانند و از فوايد آن بهره گيرند و ابداع كننده اصلى را محروم سازند. بديهى است عقل مى گويد: در چنين مواردى اسرار را بايد مكتوم داشت و حتى براى عزيزترين عزيزان بازگو نكرد، زيرا آن عزيزان هم عزيزانى دارند كه براى آنها بازگو مى كنند و چيزى نمى گذرد كه آن سرّ، همه جا منتشر مى شود و صاحب سرّ در رسيدن به اهدافش ناكام مى ماند.
در نامه 31 نهج البلاغه (نامه امام به فرزند دلبندش امام حسن مجتبى(عليهما السلام)) نيز اشاره به كتمان سرّ شده است. همچنين در حكمت 6 و 48 نيز امام(عليه السلام) بر اين معنا تأكيد كرده است. مسئله کتمان اسرار به قدرى اهمیت دارد که در حدیثى امام صادق(علیه السلام) آن را همچون خونى مى شمرد که فقط باید در درون رگ هاى خود انسان جریان یابد، مى فرماید: «سِرُّکَ مِنْ دَمِکَ فَلاَ تُجْرِیهِ فِی غَیْرِ أَوْدَاجِکَ».(بحارالانوار، ج 75، ص 278)
البته مسئله کتمان سرّ در مسائل اجتماعى که براى یک جامعه سرنوشت ساز است از اهمیت بسیار بیشترى برخوردار است و چه بسا افشاى یک سرّ سبب حمله غافل گیرانه دشمن و ریخته شدن خون هاى بى گناهان گردد. در تاریخ زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله) موارد زیادى مى بینیم که از طریق کتمان، پیشگیرى از خسارات مهمى بر جامعه اسلامى کرد و از آن جمله مسئله کتمان اسرار در فتح مکه بود که با دقت انجام شد و هنگامى که لشگر اسلام با عِدّه و عُدّه فراوان در کنار مکه فرود آمدند تازه مکیان از جریان باخبر شدند و همین امر سبب شد مقاومتى نشان ندهند و خونى ریخته نشود و فوج فوج اسلام را پذیرا شوند.
گاه مى شد رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) هنگامى که به گروهى براى یکى از جنگ هاى اسلام مأموریت مى داد براى این که دشمن از هدف آگاه نشود دستور مى داد نامه اى بنویسند و آن را به صورت سربسته به فرمانده لشگر مى داد و مى فرمود: هنگامى که به فلان نقطه رسیدید نامه را باز کنید و مطابق دستور عمل نمایید و به این ترتیب دشمن از نقشه هاى مسلمانان آگاه نمى شد.
این سخن را با حدیث پربار دیگرى از امیرمؤمنان(علیه السلام) ادامه مى دهیم که فرمود: «جُمِعَ خَیْرُ الدُّنْیَا وَالاْخِرَةِ فِی کِتْمَانِ السِّرِّ وَمُصَادَقَةِ الاَْخْیَارِ وَجُمِعَ الشَّرُّ فِی الاِْذَاعَةِ وَمُوَاخَاةِ الاَْشْرَارِ; خیر دنیا و آخرت در دو چیز جمع شده است: «کتمان سرّ و دوستى با نیکان و تمام شرور در دو چیز جمع شده: فاش کردن اسرار و دوستى با اشرار».(بحارالانوار، ج 72، ص 71، ح 14)
البته این قاعده کلى مانند غالب قواعد کلّى استثناى محدودى نیز دارد و آن در موردى است که انسان مى خواهد با شخص عاقل و دانایى مشورت کند و با کلى گویى نمى تواند نظر او را جلب نماید، بلکه باید جزئیات مطلب را با او در میان بگذارد تا بتواند از مشورت او بهره گیرد. هرگاه چنین کسى انسان رازدارى باشد مى توان اسرار را در اختیار او براى رسیدن به اهداف مشورت گذارد.
*****
نكته:
گاه سؤال مى شود که براى چه منظورى ما اسرار را کتمان کنیم و از دیگران پنهان داریم. با کمى دقت معلوم مى شود که آثار قابل ملاحظه اى مى تواند داشته باشد از جمله:
1. عدم توانایى طرف مقابل بر تحمل آن سرّ; همان گونه که در مورد ائمه هدى(علیهم السلام) و مطالب مربوط به مقامات آنها یا معارف خاص الهى در احادیث دیده مى شود و همان گونه که در داستان خضر و موسى در قرآن مجید آمده که خضر ـ آن مرد الهى ـ به موسى گفت: «تو توانایى تحمل بعضى از کارهاى مرا ندارى».(کهف، آیه 67: قَالَ إِنَّکَ لَن تَسْتَطِیعَ مَعِىَ صَبْراً)
2. گاه مکتوم بودن سرّ به نفع مردم است; مثل این که شب قدر به صورت سرّى در آمده و سبب مى شود که مردم در لیالى مختلف به امید درک شب قدر به در خانه خدا بروند و یا پنهان بودن زمان عصر ظهور تا قیام قیامت که سبب آمادگى مداوم مردم مى شود و همچنین مکتوم بودن پایان زندگى انسان ها.
3. گاه مى شود افشاى سرّ سبب سوء استفاده دشمن مى گردد و کارى که ممکن است به سادگى انجام گیرد بسیار پیچیده و پرهزینه مى شود همان گونه که در مورد مستور ماندن زمان حرکت لشگر اسلام براى فتح مکه در تاریخ اسلام ثبت شده است.
4. گاه افشاى سرّ سبب برانگیخته شدن حسادت ها مى گردد و براى پرهیز از آن چاره اى جز پوشانیدن آن نیست. همان طور که در حدیثى از رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم: «اسْتَعِینُوا عَلَى أُمُورِکُمْ بِالْکِتْمَانِ فَإِنَّ کُلَّ ذِی نِعْمَة مَحْسُودٌ».(5)
5. پرهیز از توقعات بیجا; گاه مى شود اگر مردم از امکانات فرد خاصى، با خبر شوند توقعات بیجا و بیش از حد از او داشته باشند و او را در تنگنا قرار دهند به همین دلیل سرّ خود را مى پوشانند.
6. پرهیز از کارشکنى ها; گاه مى شود انسان براى کار مثبتى نقشه کشیده و اگر آن را فاش کند گروهى به هر دلیل مشغول کارشکنى مى شوند، از این رو چاره اى جز کتمان آن سرّ نیست تا زمانى که به ثمر برسد و خود را نشان دهد.
7. پرهیز از آبروریزى افراد; بسیار مى شود اسرارى نزد انسان است که اگر بازگو کند آبروى افراد آبرومندى که زمانى گرفتار لغزشى شده اند مى ریزد و یا سبب شماتت دشمن نسبت به خود انسان مى شود، زیرا مصیبتى به انسان رسیده که اگر آن را مکتوم دارد یک مصیبت است و اگر آشکار کند مصیبت شماتت دشمنان به آن افزوده مى شود.
8. پرهیز از ریاکارى; گاه انسان خدماتى به افرادى کرده که اگر آن را افشا کند بیم ریاکارى دارد. در این صورت، سرّ را مکتوم مى دارد که به اخلاص خویش کمک کند.
9. پرهیز از کارهاى عجولانه; گاه انسان سرّى دارد که اگر عجله در افشاى آن کند ممکن است به نتیجه نرسد ولى هر گاه براى مطالعه و تحقیق بیشتر آن را مکتوم دارد و در فضاى آرامى به نتیجه برساند به نفع اوست.
10. پرهیز از وحشت افراد کم ظرفیت; بسا حوادث تلخى ممکن است براى جامعه اى در پیش باشد که اگر مسئولین آن را فاش کنند، بسیارى از افراد وحشت زده مى شوند از این رو آن را مکتوم مى دارند تا آرامشى در کار باشد و یا شخصى مبتلا به بیمارى خطرناکى شده، طبیب آن را به او نمى گوید تا آرامش خود را از دست ندهد.
از اینجا روشن مى شود این که امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه مى فرماید: «هر کس سرّ خود را بپوشاند اختیارش به دست اوست» تا چه اندازه داراى فلسفه هاى گوناگون و مثبت است.
خطبه دوم
تقوا ملاک کرامت آدمی است
درجه تقوا با درجات قرب الی الله و ارزشمندی انسان، نسبت مستقیم دارد و هر چه آدمی باتقواتر باشد به درگاه ربوبی نزدیکتر و از ارزش بیشتر برخوردار است. قرآن مجید بر این حقیقت، تصریح میکند: «… إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ»[سوره حجرات، آیه ۱۳]؛ گرامیترین شما نزد خدا باتقواترین شماست، همانان خداوند بسیار دانا و آگاه است.
استمرار رهبری مکتبی حزب الله
اولین سالروز شهادت شهید سیدحسن نصرالله را گرامی می داریم.
وقتی خبر شهادت سیدحسن نصرالله در ششم مهر ماه ۱۴۰۳ مخابره شد، لرزهای عاطفی بر اندام ملتهای مسلمان و بهویژه جامعه لبنان افتاد؛ اما بلافاصله پس از این شوک عاطفی، سؤال عینیِ کارشناسان حوزه امنیت منطقهای مطرح شد: آیا حزبالله میتواند در نقطهیگذار رهبری، انسجام و قدرت میدانی خود را حفظ کند؟
بحمد الله یک سال گذشته پاسخی عملی مثبتی به این سؤال بود. اکنون که نخستین سالگرد شهادت سید مقاومت فرامیرسد، مرور میراث او و ابتکارهای جانشینش جناب شیخ نعیم قاسم اهمیتی راهبردی دارد؛ زیرا «سید مقاومت، یک شخص نبود، یک راه و یک مکتب بود» (پیام رهبر انقلاب، ۷ مهر ۱۴۰۳).
اصولا میتوان گفت، راهبری جامعه در منظومه فکری امامان انقلاب، مبتنی بر اصل «رهبری مکتبی» است. این اصل، نشان میدهد که رهبری نه «فرآیند فردمحور» بلکه «پدیده مکتبمحور» است. ازاینرو، شهادت یا فقدان رهبر اولیه لزوماً به معنای فروپاشی نیست. تجربه حزبالله پس از شهادت سید حسن نصرالله، جانشینی سریع و بیحاشیه شیخ نعیم قاسم، به عنوان گواه تکامل رهبری مکتبی نهادی در ساختار حزب الله لبنان، مصداق برجسته این نظریه است. تصریح و تأکید رهبر حکیم انقلاب اینکه سید، یک راه و یک مکتب بود، در واقع تأکیدی بر عنصر مکتبمحوری در رهبری است.
قریب به 65درصد زمین های چمران سند ندارند
یکی از مشکلات اساسی و محوری شهر چمران، عدم ارائه سند برای منازل و اراضی است که این مساله منجر به ناراضیتی شدید مردم شده است.
عمده اراضی شهر چمران متعلق به شرکت پتروشیمی بندرامام و شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران است و مردم در دوران جنگ تحمیلی که عمدتا مهاجران مناطق جنگ زده خرمشهر و آبادان بودند، به این مناطق پناه آوردند و سکونت کردند. این مساله منجر شده است که بیش از 65 درصد اراضی شهر چمران بدون سند باقی بمانند و حتی شهرداری و شورای شهر نیز که در راستای آبادانی شهری باید فعالیت کند، با مشکل جدی اراضی مواجه است.
شرکت پتروشیمی بندرامام بارها نسبت به واگذاری اراضی خود به مردم اعلام آمادگی کرده است، اما شرکت ملی صنایع پتروشیمی نسبت به این موضوع توجه ویژه ای ندارد.
عدم ارائه سند به مردم منجر به مشکلات مختلفی از جمله عدم مالکیت قطعی، عدم امکان طرح دعاوی مهم نظیر خلع ید یا مطالبه خسارت، عدم قابلیت وثیقه گذاری مثلا برای رهن گذاشتن در بانک ها یا موسسات مالی برای گرفتن وام، افزایش خطر کلاهبرداری، سختی در انتقال مالکیت، مشکلات در دریافت مجوزهای ساخت و ساز و انشعابات، کاهش ارزش ملک، احتمال برز درگیری های خانوادگی و … می شود.
مردم این شهر خواستار حل مشکل اراضی شهر چمران و واگذاری فوری آن به مردم هستند.
برادران و خواهران!
نبود سند، فقط یک مشکل اداری یا حقوقی نیست؛ این مسئله مستقیماً به آرامش اجتماعی و امنیت عمومی ما گره خورده است. وقتی مالکیتها شفاف نباشد، زمینه کلاهبرداری و فساد بیشتر میشود، پروندههای قضایی افزایش پیدا میکند و اختلافات خانوادگی و اجتماعی شدت میگیرد. در مقابل، وقتی مردم سند قطعی در دست داشته باشند، هم احساس امنیت میکنند و هم اعتمادشان به آینده بیشتر میشود.
ما امروز از اینجا یک صدا اعلام میکنیم: این مطالبه فقط مربوط به مردم نیست، بلکه به نفع همه مسئولان و نهادها هم هست. اگر اراده جدی برای حل این مشکل وجود داشته باشد، ثمرهاش را همه خواهند دید؛ هم مردم، هم مسئولان، هم آینده شهر.
بنابراین ما مردم شهر چمران با صدای بلند میگوییم: دیگر زمان تعلل به سر آمده است. امروز وقت اقدام فوری است، نه وعده.
مشاهده در سایر پایگاه ها: